دیانا خانمدیانا خانم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

فرشته گونه ای همزاد ماه

mrs riddle

امشب پدر و دیانا در اتاق دختری مشغول بازی بودند و خوردن میوه پدر به دیانا خانم پرتقال تعارف کرده و دیانا گفتن نمی خورم من چیزی می خوام که بدون جویدن بشه خورد. پدر : دیانا جان یک تکه پرتقال کوچک می خوای ؟ دیانا : نه یه چیزی می خوام که اصلا احتیاج به جویدن نداشته باشم  و اشاره به آب کرده  مرحبا دختر نازنینم با این معمای شگفت آور      
23 آبان 1393

امام حسین (ع)

دختر من از سال قبل که به دسته های شبانه عزاداری رفته و طبل زدن ها را دیده ، مثل مادرش شنیدن صدای طبل و دیدن دسته را دوست دارد امسال مقدم شدم و گفتم این پرچمها را برای امام حسین به در و دیوار آویخته اند و دیانا مدام می پرسد : مامان کی امام حسینه ؟ منظور دخترمان دسته عزاداری است و من بارها گفتم پنجشنبه مراسم امام حسین است و دیانا چشم انتظار است. امشب به هیـ ئ ت رفتیم و در راه بازگشت یکی از غذاهایمان را به پسری 12-13 دادیم که پایش به جوی آب گیر کرد و افتاد و غذایش روی زمین ریخت و با دیانا و پدر در مورد این بخشش و شاد کردن دل آن پسر صحبت کردیم و هر یک نظرمان را در این مورد بیان کردیم در ماشین دیانا بین قسمت جلو و عقب نشسته بود و و...
5 آبان 1393
1